۱۳۹۲ مهر ۲۶, جمعه

گذشته


از فیلم گذشته از اصغر فرهادی نمی توان براحتی گذشت کسی که بخوبی از پس نمایش روان شناسانه شخصیتهای آثارش برآمده است اما گذشته در این فیلم نقش جندانی ندارد بازهم قرار گرفتن در موقعیت است و واکنش افراد نسبت به شرایط خود و دیگری.  انگار می خواهد بگوید به هر کجا روی آسمان همین رنگ است تنهایی درونی هیچ کجا تمام نمی شود اگر قرار باشد نتوانی هر جا جا که باشی تنهایی. مثل احمد و سمیر مهاجر.مثل مارین در خانه اش.
و گذشته نخی نیست که هر جا خواستی پاره اش کنی. اگر نجنبی می نشیند و برایت ادامه زندگی را می نویسد آنوقت می توانی همه چیز را بیندازی گردنش و بگویی سرنوشت من همین است که هربار تکرار می شود.مثل مارین.
فیلم گذشته رنگ و لعاب ندارد ساده ی ساده است مثل زندگی واقعی.

 و فرهادی چقدر خوب آدمها را می شناسد و خصومتی با زن ها و مردها یا حتی مذهب و جامعه خاصی ندارد. اما پیچیدگی روابط بین فردی برایش مهم است .همسر،والد،فرزند، شریک و همکاررا مثل یک پارل می چیند و نشان می دهد هر واکنش که فرد در موقعیت بروز می دهد می تواند زندگی خودش و اطرافیانش را تا سرحد مرگ و زندگی بکشاند.