ناچاری

دوست داشتن را چقدرش تعیین نمی کند چطورش پیش می برد.

اینکه هر صبح انقدر برنامه هایش را مرور کنی که از روزانه هایت جا بمانی

و...........بدانی سبد دوست داشتنش ته ندارد

حالا هم یک جمله یا مثنوی فرقی ندارد وقتی نمی شود بگویی............

شهرزاد حقایق -31 مرداد 93

تاریکی

وقتی همیشه همراه کسی باشی در تاریکی و اندوهش و دردها ، بارها و بارها....
تو برای او می شوی نشانه تاریکی و دیگر این تویی که اگر تاریکی نرفت باید بروی. هیچ کسی تاریکی را دوست ندارد بویژه آنکه می داند تاریکی چیست.
بی تعارف خواهد گفت دلم روشنایی می خواهد...........
بی تعارف باخته ای ...............

شهرزاد حقایق - بخشی از تاریکی

ماهواره

گفتی  : من دیشی هستم که تا مقابلت باشم همه کانالهاتو می گیرم اما اگه جهتم عوض کنم دیگه هیچوقت بر نمی گردم.

من خندیدم و گفتم شاید بشه قیچی گذاشت..............

 من اما تو را طور دیگری دیده ام. ارزش دیش به گرفتن کانالهایش است حتی اگر رویت را برگردانی سوی ماهواره دیگری.  باز بدون ماهواره تو چیزی نیستی و اینکه هر ماهواره قدرت برتری ست برای میلیونها دیش. او دهنده است و دیش فقط دریافت کننده.

فکر می کنم در انتخاب مثال برای خودت کوتاهی کرده ای. چون من تو را ماهواره خوبی دیده ام با کانالهای متنوع و گیرنده هایی  فراوانی  که هر روز بیشتر  از تو می گویند. مطمئنم حواست نیست وگرنه مرا جای به این خوبی نمی نشاندی. سرت خیلی شلوغ شده...!!

شهرزاد حقایق – بخشی از دیروز