بر نردبانی ایستاده ام
بی پله
زیر آسمانی که ابری ست
و نمی بارد
با خورجینی بر شانه
از سنگهای بیابانی که نمی شناسم
و تو
و تو که همچنان حرف می زنی
بی وقفه
با چشهایی که خیره اند
و لبریز از
واژه ی نمی خواهم
شهرزاد حقایق -26/ 1/ 92
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر