۱۳۹۴ خرداد ۱۵, جمعه

آفتاب پاییز

آفتاب پاییز را می گویم ...وقتی سرما آزارت می دهد. تو به آفتاب ملایم پشت پنجره پناه می بری. می نشینی و سرت به کار یا حرف زدن گرم می شود. سرما را فراموش
 می کنی می گذارد لرز و سرما را فراموش کنی آرام خودش را جا می کند نه...........تمام تو را می گیرد در آغوشش و در اوج فراموشی یک وقت می بینی داری می سوزی گونه هایت ، شانه ها و کمرت داغ می شوند چون همیشه پشت به آفتاب
می نشینیم اما تا هست حالت را خوش می کند حتی سوزاندنش تو را با سرخوشی دور می کند .بین آن همه پژمردگی ، تهدید ابرهای سیاه و رسیدن سرماوقتی هست..............
آفتاب پاییز را می گویم شبیه دستهای................
شهرزاد حقایق-19 اردیبهشت 94


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر