۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

بستنی شکلاتی


سرک کشیدن به وبلاگ و از آرشیو خواندنها هنوز تمام نشده.  این خوانش در من این حس را ایجاد می کند که دارم دفترچه خاطرات کسی را با اجازه خودش می خوانم . گاهی به بعضی متنها که می رسم فکر می کنم دیگر چه نیازی به خواندن داستان . این نوشته ها در کمال شفافیت تصاویری ارایه می دهند که هم زیباست هم با احساس . هر چند بدون تکنیک و بازی های فرم. چون واقعا داستا نهای جدید گاهی انقدر اسیر فرم  می شوند که احساس می کنم در پس این تکنیک حرفی گفته نشده. منظورم از حرف پیام اخلاقی نیست. تیز هوشی و نگاه هنرمندانه است.
به هر صورت داستان خوب هنوز لذتی وصف ناپذیر دارد. مثل داستان  بستنی شکلاتی از علیرضا محمودی
که در حقیقت خوشمزه ترین بستنی شکلاتی در عمرم بوده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر