۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

ماندگی

مدتی است نوشته های کسی را می خوانم. عمیق و تاثیرگذار. هر بار دردش قلبم را خراش می دهد و هنوز مصون نشده ام. از سال 86 تاکنون . دنبال تغییری در آثارش هستم. حس تازه ای از خشم، هیجان یا بخشش.با دیدن بعضی سطرها فکر می کنم جنس این اندوه را دوست دارد.شاید الهام یا حال و هوای نوشتن به او می دهد این درد کشیدن مدام. نمی دانم. با اینکه حس می کنم خودم نمی توانم سالها در یک حس بمانم اما نوشته های من هم همیشه از نگاه یک زن روایت می شود.
شاید هر دو در پیله ای زندگی می کنیم که نتوانسته ایم نگاهمان را تغییر دهیم.شاید می ترسیم.شاید شرایط قوی تر از ماست.اما آنچه ناراحتم می کند این است: نکند همین باقی بمانیم!!
شهرزاد حقایق- 22 تیر 93

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر